گااهی ...
نمیدونم چرا توی دلم غوغایی شده .
از نوجوونی هام عادت داشتم یه کتابی رو که بر میداشتم تا
بخونم تا تمومش نمیکردم ، نمیتونستم زمین بزارمش .
سر خرید کتاب و انتخاب خواندنی ها هم خیلی حساس بودم .
دیشب یه رمانی رو انتخاب کردم و خوندم به نام رویای وصال !
همون داستان حسنا و سید طوفان ... عجیب به دلم نشست .
کل دیشب رو نخوابیدم و رمان رو امروز صبح تموم کردم .
راست میگه ! تو راه عشق به همین راحتی ،
هر کاری دلت خواست نمیتونی انجام بدی .
مقام رضا ،خیلی سخته و این که آدم همیشه توجهش باشه
بهمون کمک میکنه .
نمیدونم ! هر چی به اربعین نزدیک تر میشیم ،
درونم یه چیزی به جوشش میفته . شاید میخوام برم و خودم رو رها کنم .
خدایا ! منم بخر . منم به حریمت وارد کن . خدا میفرماید که
من راحتی رو توی بهشت قرار دادم ولی
مردم اونو توی دنیا جستجو میکنن . و مسلما بهش نمیرسن چون اینجا نیست !
منم چندی میشه که به اطرافیان در حد کمتر از قبل توجه کردم .
دیگه خبری از ایثار و سختی کشیدن خودم به خاطر بقیه نبود .
دیگ خبری از معامله هام با خدا و لبخند های ظاهریم نبود .
هرچی میخواستم برای خودم بود . میخواستم برم کربلا تو
راه راحت لذت ببرم . انگار اومدم تفریح که بتونم خوب زیارت کنم .
الان میبینم اون هوس بوده . من دنبال امام حسین نبودم .
دنبال لذت زیارت خودم بود . چقدر دقیق دل آدمو میبرن .
کاش دلمونو بدیم . گاهی قدیم قدیما میگفتم امام حسین
من دلمو کادو پیچ دادم به شما . توروخدا نگهش دارید .
بعضی وقتا هم میبینم چقدر راه هست تا من برسم .
چقدر سخت است . چقدر فراز و نشیب دارد
و از همه مهمتر چقدر وجود میخواهد !
خدایا ! منو برای خودت نگهدار . تو حریمت قبولم کن ...
سخته به خداوندیت بدون تو زندگی کردن .
قبولم کن خاص شم برات . از چشم بقیه بیفتم و خاص برای تو باشم .
رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن